پس از رفتنت گریه کردم؛
آنقدر که از گونه هایم دو درخت رویید:
یکی سیب و یکی سرو.
و باز آنقدر
گریستم تا سرو قد کشید
و سایه انداخت و آن دیگری به بار نشست.
سیبی چیدم و زیر سایه ی سرو نشستم.
تنها.
گاز اول را که زدم گفتم:
کاش آدم بود تا با هم هبوط می کردیم
نبودی!